طبق گزارشی که در اواخر سال گذشته "همشهری" منتشر کرد هزینه معیشت یک خانوار کارگری ۳.۳نفره را بین ۱۵تا ۲۲میلیون برآورد نمود؛ برخی تحلیلها با اشاره به فشار تورم، خط فقر در کشور را در سال 1402 حدود ۳۰میلیون تومان برای هر خانوار برآورد کردهاند.
اما تفسیر اولیه آمارهای حوزه فقر این است که در 3 سال اخیر، باوجود اینکه درصد افزایش مزد ظاهراً قابلتوجه بوده و ۳۹درصد در سال ۱۴۰۰و ۵۷.۴ درصد در سال 1401 و همچنین 1402 بالا رفته؛ ولی بازهم قادر به جبران هزینههای تحمیل شده به معیشت خانوارهای کارگری نبوده و نیست ، بلکه مانع سقوط آنها به زیرخط فقر نیز نشده است.
جالب اینجاست ؛ براساس آمار رسمی اما خط فقر در سال ۱۴۰۱ به طور متوسط در کل کشور برای هر نفر معادل ۲میلیون و ۸۵۰هزار تومان بوده است که برای خانوار چهارنفره حدود ۷میلیون و ۷۰۰تومان میشود! البته این عدد برای ساکنان تهران بالاتر است و برای خانوارهای این شهر که ۴نفر هستند، حدود ۱۴میلیون و ۷۰۰هزار تومان در نظر گرفته شده است.
حال همان میانگین را در نظر می گیریم ؛ هزینه ی 15 تا 22 میلیون تومانی را گوشه ی ذهن خود نگهدارید تا با هم نگاهی به حقوق و دستمزد سال 1402 بیاندازیم و بررسی کنیم که آمارهای رسمی درست است یا آماری که کارشناسان می دهند.
همانطور که در جدول بالا مشاهده می فرمایید دریافتی ماهیانه ی یک کارگر با 4 فرزند حدود 10 میلیون تومان است . ( حال کسورات حقوق اعم از حق بیمه و ...) را حساب نکردیم ) .
سرپرست یک خانواده ی 4 نفره چگونه با این مبلغ هزینه هایی مانند اجاره بهای مسکن ، خورد و خوراک ، لوازم شوینده و بهداشتی ، پوشاک ، هزینه های تحصیل فرزندان ، هزینه های درمانی و ... را تامین نماید .
به فرض اینکه بخواهیم صحت آمارهای رسمی را قبول کنیم ، باز هم ۳۰میلیون نفر در کشور زیر خط فقر هستند . عددی که به احتمال زیاد در سال آینده سیر صعودی به خود می گیرد.
با توجه به اینکه رشد نرخ ارز، تورم فزاینده و شاخصهای اقتصادی نزولی در وضعیت مناسبی قرار ندارند و اقتصاددانان هم چشمانداز روشنی برای این شاخصها ندارند، تداوم وضع موجود معنایی جز کاهش طبقه متوسط و ورود طیف وسیعتری از افراد به دهکهای پایین نخواهد داشت.
در وضعیت کنونی ، دور از ذهن نیست که هر روز یک کالای اساسی از سبد معیشتی دهکهای پایین درآمدی خارج شود. در حال حاضر این موضوع به یکی از مهمترین نگرانیهای اقتصاددانان بدل گشته و سیاستگذاران را هم به واکنش واداشته است.
برخی از پژوهشگران معتقدند که هر تصمیم اشتباه در حوزه نظام رفاهی شدت فقر و ابعاد آن را افزایش می دهد. از این رو، اهمیت اصلاح نظام رفاهی در سالهای آتی از دیگر برههها بسیار بیشتر است.
از آنجایی که زحمتکش ترین قشر جامعه کارگران هستند باید قوانین منصفانه تری در جهت رفاه و آسایش این قشر مظلوم تصویب شود .
وضعیت کارگران و از طرفی وضعیت تحصیلکرده ها ی کشور باعث شده جوانان ما چشم انداز روشنی از آینده ی خود نداشته و به تحصیل و کار علاقه نشان نمی دهند.
تحصیلکرده ای که حداقل تا 30 سالگی درس خوانده و اکنون یا بیکار است و یا با حقوقی ناچیز بر سر کاریست که هیچ ربطی به رشته ی تحصیلی اش ندارد . و یا کارگری که پس از چند سال کار و زحمت توان خرید یک دستگاه پراید را ندارد و ...
این موارد قشر جوان کشور را سردرگم کرده و امید به آینده را از آنان گرفته . جامعه ای که جوانانش امیدی به آینده نداشته باشند و زندگی خود را با نا امیدی سپری کنند ، محکوم به فناست و نمی تواند پیشرفت کند .
موارد پیش پا افتاده ای که در هیچ کجای دنیا دغدغه نیست برای جوانان ما آرزوهای محال گشته ؛ مانند خرید خودرو ، خرید مسکن ، ازدواج ، فرزند آوری که در هر جامعه ای حداقل های حقوق شهروندان است ؛ برای جوانان ما یک رویای محال گشته است .