سفر وزیر میراث فرهنگی به گیلان ؛ وعده‌ها و واقعیت‌ها
سفر وزیر میراث فرهنگی به گیلان ؛ وعده‌ها و واقعیت‌ها
سفر وزیر میراث فرهنگی به گیلان فرصتی برای بازتعریف جایگاه صنایع دستی و گردشگری است؛ اما آیا این وعده‌ها می‌توانند چالش‌های واقعی مانند ضعف زیرساخت، بیمه هنرمندان و بازار جهانی را برطرف کنند؟

سرویس استان ها ؛ استان گیلان : حضور وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی در گیلان در نگاه نخست نشانه‌ای از توجه دولت به میراث بومی است، اما پرسش اصلی این است که آیا این سفرها فراتر از شعار، می‌توانند به بهبود ملموس زیرساخت‌ها و رفع مشکلات دیرینه منجر شوند؟

به گزارش سیاست گستر ، سال‌هاست که حوزه گردشگری و صنایع دستی در ایران با شعارهایی چون «ظرفیت اشتغال‌زایی»، «جایگزین اقتصاد نفتی» و «دیپلماسی فرهنگی» همراه شده است.

اما تجربه نشان داده که فاصله میان این شعارها و واقعیت موجود بسیار عمیق است. زیرساخت‌های ضعیف، نبود برنامه‌ریزی پایدار و بی‌توجهی به بازاریابی حرفه‌ای جهانی، باعث شده تا بخش بزرگی از این ظرفیت‌ها همچنان بالفعل نشوند. سفر وزیر به گیلان، در همین چارچوب، هم می‌تواند امیدآفرین باشد و هم تأمل برانگیز.

گیلان استانی است که در آن، هم طبیعت و هم میراث فرهنگی در کنار هم می‌توانند موتور توسعه باشند. با این حال، نبود مسیرهای حمل‌ونقل استاندارد، مشکلات اقامتگاه‌های گردشگری و فقدان بازارهای بین‌المللی واقعی برای صنایع دستی، سبب شده این ظرفیت‌ها به‌طور کامل بالفعل نشوند.

وقتی از «چادرشب‌بافی قاسم‌آباد» به‌عنوان یک برند جهانی یاد می‌شود، سؤال اینجاست که آیا زیرساخت‌های لازم برای صادرات، بازاریابی و معرفی جهانی این محصول فراهم شده یا صرفاً به ثبت یک عنوان بسنده کرده‌ایم؟

از سوی دیگر، وزیر در سخنانش بر بیمه هنرمندان صنایع دستی و ایجاد بازارچه‌های دائمی مرزی تأکید کرد. این وعده‌ها سال‌هاست در ادبیات مسئولان تکرار می‌شود، اما در عمل، بسیاری از هنرمندان همچنان از ابتدایی‌ترین حمایت‌های بیمه‌ای محروم‌اند و بازارچه‌های وعده داده‌شده یا ساخته نشده‌اند یا کارکرد جدی ندارند.

اگر قرار باشد این سفر نیز به فهرست بازدیدها و عکس‌های یادگاری اضافه شود، نمی‌توان از آن انتظار تغییر واقعی داشت.

نباید فراموش کرد که بیش از نیم میلیون هنرمند صنایع دستی در کشور شناسایی شده‌اند، اما بخش بزرگی از آنها با مشکلات معیشتی و بی‌ثباتی بازار مواجه‌اند.

ایجاد «بازار مرزی» یا «صادرات مستقیم» بدون نقشه راه مشخص، بیشتر به شعاری تازه شبیه است تا یک برنامه عملی. تجربه نشان داده که بدون هماهنگی میان نهادهای مرتبط، از گمرک و وزارت صمت گرفته تا بخش خصوصی، چنین طرح‌هایی به نتیجه نمی‌رسد.

در نهایت، گیلان می‌تواند به الگویی موفق در پیوند میان گردشگری، میراث فرهنگی و صنایع دستی تبدیل شود، اما این امر نیازمند فراتر رفتن از بازدیدهای رسمی و ورود به عملگرایی واقعی است.

آنچه امروز مورد نیاز است، نه تنها بیمه و بازارچه، بلکه تدوین یک نقشه جامع گردشگری و صنایع دستی برای استان است؛ نقشه‌ای که با مشارکت هنرمندان محلی، فعالان اقتصادی و کارشناسان مستقل نوشته شود، نه صرفاً پشت درهای بسته وزارتخانه.

  • نویسنده : نیما مجتبایی
  • منبع خبر : سیاست گستر